loading...
♥♥كيمياگرپارس♥♥
مجوز رسمي

                        

تبليغات

                                   محک، موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان

admin بازدید : 334 سه شنبه 30 خرداد 1391 نظرات (0)

چرا شكست عشقي مي خوريد؟

                             

باشگاه مدیران جوان-یکی از دوستان سی و چند ساله‌ام که با یک تجربه غمگین عاشقانه، قضیه جالبی را تعریف می‌کرد؛ او می‌گفت یک پسر 16ساله آمده قضیه عاشق شدن‌اش را برای او تعریف کرده و وقتی دوستم راه‌حل‌هایی ارائه داده، حرف عمیقی شنیده است:
« تو نمی‌فهمی که من دارم چه زجری می‌کشم».

خیلی از ماها مثل همین پسر 16ساله فکر می‌کنیم. قضیه عشق ما سوزناک‌ترین و پرماجراترین قضیه عاشقانه دنیاست و هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند بفهمد که « زجر عشقی کشیده‌ام که مپرس» ما چطوری است. احتمالا شما هم با این تیتر همین‌جور برخورد می‌کنید؛ حتی بچه‌های روان‌شناسی هم وقتی خودشان عاشق می‌شوند؛ در ذهنشان این سوال پیش می‌آید که چطور می‌شود کاری کرد که مراجعان فردا با شکست عشقی کنار بیایند؟ به هر حال این ها پیشنهادهای روان‌شناسان است. خیلی‌ها بعد از شکست عشقی کارهای عجیب و غریبی انجام می‌دهند. تا جایی که می‌توانید، لااقل این کارها را انجام ندهید:

پناهگاه روانی قدغن!

تعارف که نداریم. شکست عشقی می‌تواند یک نفر را به یک معتاد یا الکلی تمام‌عیار تبدیل کند. خیلی‌ها اولین سیگارشان را بعد از شنیدن یک «نه» کشیده‌اند اما لطفا به خاطر خودتان هم که شده، گریه‌ها و افسردگی‌های بعد از شکست را به گیجی بعد از سیگار و الکل ترجیح دهید. لااقل به‌خاطر انتقام از طرف‌تان هم که شده، خودتان را تلف نکنید. اگر بگوییم یکی از بازیگرهای هالیوودی بعد از شکست عشقی‌اش اتفاقا اعتیادش را ترک کرده، باور می‌کنید؟

 

                     بنا به درخواست دوست عزيزم مهرداد                       

 

admin بازدید : 162 یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

                    

وقتی علم شیمی برای تفسیر واکنش های عشقی وارد عمل میشود ...

 

عشق نیز مانند تمام چیزهای دیگر این جهان بدون دست کم مقداری شیمی و فیزیک نمیتواند وجود داشته باشد. همانطور که یک بار دانشمندی با بد گمانی گفته بود، پیکان های کیوپید، خدای عشق، چنانچه ابتدا به ماده شیمیایی با نام غیررومانتیک و نه چندان خیال انگیز فنیل اتیل آمین آغشته نمی شد، هرگز موثر واقع نمی شد.

بدون اکسی توسین نیز واکنش های بدن انسان هرگز به خلق تراژدی هایی همچون رمیو وژولیت نمی انجامید.

البته هورمون های استروییدی نظیر استروژن ( estrogen ) و تستوسترون ( testosterone ) در رانه جنسی نقشی حیاتی ایفا می کنند و بدون آنها شاید هرگز وارد قلمرو پرخطر عشق واقعی نمی شدیم. اما مشهورترین ماده شیمیایی مربوط به عشق همان فنیل اتیل آمین ( phenylethylamine ) یا PEA است، نوعی آمین که به طور طبیعی در مغز تولید می شود. PEA یک آمفتامین طبیعی، شبیه داروهای موجود در بازار است و میتواند موجب تحریکات مشابهی شود. این همان ماده ای است که احساساتی همچون پرواز کردن در آسمان و بر فراز جهان بودن ناشی از کشش به سوی معشوق را در شما پدید می آورد و همان که انرژی لازم برای بیدار ماندن تا صبح و مغازله های تلفنی را تامین می کند. عشق چیست این ماده که در اصطلاح مولکول عشق نیز نامیده می شود در نتیجه یک سری اعمال ساده فریبنده همچون تلاقی دو نگاه یا تماس دو دست از مغز ترشح می شود. هیجانات سرگیجه آور، ضربان تند قلب و نفس زدن های بریده بریده و همه اینها متاسفانه چیزی جز نشانه های بالینی مصرف بیش از حد این ماده شیمیایی در بدن فرد عاشق نیستند.

ممکن است کسانی به این مولکول عشق معتاد شوند. آنها به مقادیر زیاد مواد آمفتامین مانند دوپامین، نور اپی نفرین ( norepinephrine ) و فنیل اتیل آمین نیاز دارند. از آنجا که بدن نسبت به این مواد شیمایی مقاومت پیدا می کند، برای رسیدن به همان درجه از حال، مقدار مصرف این افراد رفته رفته افزایش پیدا می کند. از این رو برای برآوردن نیاز خود ناگزیر ند روابطشان را مداوم تجدید کنند. از انجام بعضی فعالیت های پرتنش نظیر سقوط آزاد از هواپیما پیش از بازکردن چتر نجات یا با خوردن شکلات نیز می توان مقداری PEA دریافت کرد. شاید به همین دلیل باشد که شکلات هدیه مناسبی برای روز والنتاین ( روز عشاق ) به شمار می آید. یکی از موادی که همراه PEA آزاد میشود ماده شیمیایی عصبی دوپامین ( dopamine ) است. پژوهشی که چندی پیش در دانشگاه ایموری انجام شد نشان می دهد که ول های ماده ( نوعی جونده کوچک ) در پاسخ به ازاد شدن دوپامین در مغزشان جفت خویش را انتخاب می کنند. وقتی در حضور یک ول نر به آنها دوپامین تزریق می شود، بعدا در میان جمعی از نرها فقط او را انتخاب خواهد کرد.

عشق جدیدترین کشف، آرایش مولکول ها دراین ترکیب شیمیایی است و این تمام جهان را هیجان زده کرده زیرا اکنون همچون جادوگران زمان قدیم، ما هم میتوانیم معجون عشق بسازیم. به عبارت دیگر انسان اکنون در ابتدای راه جداسازی این ترکیب شیمیایی و ساخت داروهایی است که میتواند موجب این واکنش ها در ما شوند. یعنی دارو را مصرف میکنید و بعد عاشق اولین کسی می شوید که می بینید. تصور کنید جهان با چه افتضاحی روبه رو خواهد شد. اما دانشمندان می گویند در حال حاضر از این کشف میتوان در تنظیم بعضی واکنش های شیمیایی دیگر یا درمان بیماری ها یا پژوهش های سودمند تر دیگر استفاده کرد. با این همه چه چیزی سودمندتر از آنکه بتوانید با خوردن یک دارو کسی که دوستش دارید را عاشق خود کنید ؟ اما در حال حاضر پژوهش هایی که روی مولکول فنیل اتیل آمین صورت می گیرد، می تواند در ازمون مواد شیمیایی وابسته به بیماری های ذهنی از جمله بیماری پارکینسون فوق العالده موثر باشد.

آنچه در باره عشق می دانیم هنوز عمدتا خارج از کنترل ماست. برای مثال شیفتگی ظاهرا نخستین مرحله عاشق شدن است، کششی اجتناب ناپذیر به سوی معشوق. این جذبه موجب ترشح انفجاری مواد شیمیایی عصبی بسیار شبیه به آدرنالین می شود. با کمک فنیل اتیل آمین ( که سرعت جران تبادل اطلاعات میان سلولها را افزایش می دهد )،

دوپامین ( که ما را برافروخته می سازد و باعث میشود در نتیجه گرمای محبت احساس خوبی داشته باشیم ) و نور اپی نفرین ( که موجب تولید ادرنالین می شود )، کاری می کند که جهان به کام ما باشد، چشم هایمان آکنده از برق عشق شود و قلبمان تندتر بتپد.

پس از آن تمام هستی ما وابسته به دیدار یار است، همان که در حضورش تمام این واکنش ها در بدن ما به راه می افتد و هرچه اعتیاد ما به این مواد شیمیایی قوی تر می شود، کشش ما بسوی او نیز شدیدتر می شود. در این مرحله مرتکب اشتباهات احمقانه بسیار می شویم. داستان های عشقی پر از این اشتباهات است.

        منبع:جوان امروز

                                                                                     ادامه........

admin بازدید : 182 شنبه 12 فروردین 1391 نظرات (0)

 مقاله ويژه سايت كيمياگرپارس در بهار۱۳۹۱

                                                                   ♥♥♥♥      LOVE IS

                       

عشق يعني:

                      ابراز محبت و علاقه

                     فاصله ي بين دو قلب

                    چيزي كه همه چيز را تغيير ميدهد

                   شادي - هيجان  - فداكاري

                   دوست داشتن تمام مخلوقات خدا

                   شيرين ترين مزه

                   كاشتن يك بوته گل سرخ

                   داستان دو نفر

                  فصل خرمن عواطف

                 احساس پيروزي

                 فراموش نكردن

               

admin بازدید : 124 جمعه 11 فروردین 1391 نظرات (0)

مقاله اي جالب در مورد روز سپندار مزد روز عشاق باستاني

 ايران يا به عبارتي بهتر سالروز ازدواج كوروش و آناهيتا است.

                           

زنان ايرانى در طول سال روز 29 بهمن را به خود اختصاص داده اند. قرن‌ها پيش كه شايد در بسيارى از قسمت هاى كره خاكى كه حالا از متمدن‌ها و يا مراکز ديني  به‌شمار می‌آیند بى‌قانونى بيداد مى كرد ايرانيان حتى روزهايشان نيز نامى و جشنى داشت. هر سال درين روز زنان ايرانى از كار روزانه دست مى كشيدند و اين مردان بودند كه يك روز در سال نقش زنان را ايفا مى كردند.ساليان سال پس از آن كه اسلام ظهور كرد و گسترش پيدا كرد باز اين ايرانيان بودند كه اين روز را گرامى مى داشتند.

 

 روز زن در ايران باستان:

از گذشتگان دور روز زن را در اسفندگان (پنجم اسفند) برگزار مى كردند. اين روز سپندارمزد ناميده مى‌شود كه نام فرشته نگهبان زمين است، از آنجايى كه زمين همانند زنان بارورى دارد، اين جشن براى گراميداشت زنان نيكوكار برگزار مى شود. برگزارى مراسم جشن و سرور در اين روز ضرورى است. در اين روز براساس سنت باستانى بانوان با پوشيدن لباس هاى نو، مورد تكريم قرار مى گيرند، مادران از فرزندان خود و زنان از مردان پيشكش‌هايى دريافت مى كنند و زنان نيكوكار، پاكدامن، پرهيزگار و مادرانی که فرزندان درستکار تربیت نموده‌اند مورد تشويق قرار مى گيرند.

 

در سفره اين جشن جامى از شير و تخم مرغ كه نشانه ماه بهمن است قرار دارد. به جز آنها ميوه هاى فصل به ويژه انار و سيب، شاخه هاى گل، شربت و شيرينى، برگ هاى خشك آويشن با دانه هايى از سنجد و بادام در چهار گوشه سفره قرار مى دهند و مواد خوشبو و كندر بر روى آتش مى گذارند و مقدار كمى از هفت گونه حبوبات و دانه ها كه در جشن مهرگان براى سفارش كاشتن در آن فصل در سفره جشن مهرگان قرار داده اند مى‌گذارند.

 

اسفندگان از جمله جشن‌هاى ماهيانه اى است كه اطلاع دقيقى از گذشته برپايى آن نوشته نشده است. اما بنابر گفته ابوريحان بيرونى (که در نقشی همانند فردوسی بزرگ زنده کننده جشن‌ها و مراسم ایران باستان بود) در ايران قديم جشنى با نام مزدگيران يا مردگيران در بين مردم رواج داشته است. از ويژگى‌هاى اين جشن كه زمان برگزارى آن 5 روز نخست ماه اسفند بوده، استراحت كامل زنان از كار و تلاش و كوشش و فرمان‌بردارى كامل مردان از زنان بوده است. در اين چند روز به پاس تلاش يك ساله زنان، مردان وظايف ايشان را بر دوش گرفته و با اين كار، فعاليت‌هاى يك زن را تجربه مى‌كردند و در عين حال در اين روز هديه دادن به زن خانه از آداب و رسوم اصلى اين جشن به شمار رفته است.

 

اين جشن به نام «سپنته آرمئى تى» نماد از خودگذشتگى، فروتنى و مهر بى‌پايان شناخته شده است. واژه سپندارمزد در اوستا به معنى فروتنى و بردبارى است. «سپنته آرمئى تى» يا سپندارمز يا اسفند امروزین، نام چهارمين امشاسپند و نام پنجمين روز هر ماه است كه به خاطر داشتن صفت پاك و ارزشمند فرشته نگهبان زمين نام گرفته است. در نوشته‌های آيين ايرانيان باستان آمده است: سپنته آرمئى تى، فروزه‌اى (نوری) است با ويژگى‌هاى زنانه و مادرانه يعنى مهر و عشق بى‌پايان، ايمان و پارسایی، تواضع و فروتنى، پاکی و راست کرداری.

 

طبق سالنامه باستانی، روز اسفند از ماه اسفند يعنى پنجمين روز از اين ماه (5 اسفند)  و بنابر نگرش برخی در تقويم امروزى (هجري خورشيدي) 29 بهمن ماه روز سپاسدارى از جايگاه زنان و مادران است.

 

علت تفاوت این جشن در دو سالنامه ایرانی چیست؟

مي دانيم كه سال خورشيدي 365 روز و حدود شش ساعت است. در ایران باستان هر سال ایراني، دوازده ماه و هر ماه سي روز بوده است. پنج روز آخر را پس از سي‌ام اسفند، اندرگاه يا پنجه دزيده يا وهيگك يا وهيجك مي‌نامیدند. هر چهار سال، اين كسرها را نیز يك روز حساب كرده و بعد از پنجه به نام اَوَرداد يا روز افزوده مي‌ناميدند. اما پس از دگرگونی تقویم سالیانه به هجری شمسی، گاهنامه باستانی اصلاح شد تا تكليف پنجه يا پنج روز اضافي را روشن كنند، بدین ترتیب که شش ماه آغاز سال را سي و يك روزه  و پنج ماه دوم از مهر تا اسفند را سي روزه به‌شمار آورده، اسفند را بيست و نه روز و هر چهار سال يك بارآن‌را نيز سي روزه شماره كردند.

اين تغييرات كه حاصل سي و يك روز به شمار آوردن شش ماه آغاز سال است باعث شد كه جشن اسپندگان شش روز با آن چيزي كه پيش از آن بوده تفاوت پيدا كند، كه امروزه بنا به گاهنامه‌ي اصلاح شده‌ي خورشيدي 29 بهمن و بنابه تقويم باستانی،5 اسفند ماه برگزار مي شود.

 

دکتر مرادی غیاث آبادی بر این نگرش است:

چون در منابع ناب ایرانی آمده است که: جشن سده پس از ۴۰ روز از شب چله، و پس از ۱۰۰ روز از آغاز آبان قرار دارد و همچنین جشن سده پیش از ۲۵ روز از چشن اسفندگان است، بنابراین ۳۰ آذرجشن یلدا، ۱۰ بهمن جشن سده، و ۵ اسفند جشن سپندارمز است.

بنابراین شایسته نیست که در روزهای جشنهای ملی ایران که در درازنای هزاران سال در جریان بوده، دست برد و آنها را دگرگون ساخت. ایشان این دگرگونی را که در ۲۰ سال اخیر پید آمده است را باعث آشفتگی در برترین و پیشرفته ترین گاهشمار گیتی (یعنی تقویم هجری شمسی) می داند. 

admin بازدید : 254 سه شنبه 08 فروردین 1391 نظرات (0)

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش

                دكلمه هاي زيبا و شنيدني از سهراب سپهري عزيز

    

مجنون خیابانها
جادوی عشق
زنده وار

وقت اگر داری بیا
قصه درد
اول غم و آخرین نگاه
در کوچه سار شب
نفرین

ای گل تازه
در دریایی که
کوچه

عید آمد

هنر گام زمان
بهار غم انگیز
آدما
بانگ نی
تو بمان و دگران
مثنوی پنجره ها

خواب و خیال

بهانه
کلیشه
کهربا
دیوار به دیوار

قطره ، باران دریا

شمع و سایه

آتیش
وطن
غزل گریه

آدم این جور دگر

ناشناس
تو ای دلبر
از دل سلامت می کنی
بگذار از نی

باز هم دوران بی سواتی
این روزها
باران تاریک
دیوانه
سرو
آب را گل نکنید
بازم مهمان لبت در رمضان
ما که رفتیم
سفر به خیر
پیغام ماهی ها
اراده عشق
بیا
قاصدک
فاجعه زرد

من رفتم و بدرود
فصل زرد

آینه عیب نما

خواب آینه

بعد از نیما

اگر دل دلیل است
ای شب

بگذار بمیرم

سر و سنگ

عشق در حیطه ما نیست
نی لبک
عود
عشق معتاد می کند
مناجات

ساده دل
وصله های ناجور
گفتا تو کجایی
ذلف بر باد مده 
روزی این حنجره آواز داشت
رحیل
صد مسافر

 خدا حافظ

admin بازدید : 163 جمعه 04 فروردین 1391 نظرات (0)

چشــــم زیـــباست پر از اشـــــک باشــــد ؛
اشــــک زیــــباست پر از عشــــق باشــــد !

 

  بعضی وقتا کسی تو زندگیت هست
  که اصلا لازم نیست تو آغوشت بگیره
  فقط با نگاه گرمش بدون حتی گرفتن دستات
  میتونه قلبتو بوسه بارون کنه !!!

 

  گاهی دوست داشتن پنهان بماند قشنگ تر است

  دوست داشتن را

  باید کشف کرد

  باید فهمید ...

     

admin بازدید : 204 یکشنبه 25 دی 1390 نظرات (0)

  زيباترين داستان هاي عاشقانه و عبرت آموز -  واقعي 

دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....

 کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من

 زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک

برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق

 بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی

...

admin بازدید : 204 سه شنبه 20 دی 1390 نظرات (0)

تاریخچه رومی ولنتاین

 

روز ولنتاین در 14 یا 15 فوریه هر سال جشن گرفته می شود.

14 فوریه در روم باستان روز تکریم ایزد بانو ژونو بوده است. ژونو حامی و پشتیبان ایالت روم و شهبانوی خدایان بود. او دختر کیوان (ساتورن) و خواهر (و همچنین همسر) خدای خدایان زئوس و مادر ژولنتاس، مارس و ولکان است. چون ایزد بانوی حامی روم و امپراطوری روم می باشد دارای لقب شهبانو (رژینا) بوده و با ژوپیتر و مینروا به عنوان مثلث سلطنتی پرستیده می شوند.

لقب دیگر او مونتا به معنی آگاه کننده است، زیرا بر دارایی امپراطوری نظارت کرده و معبدی بر آرکس (یکی از دو تپه شاه نشین) در نزدیکی ضرابخانه سلطنتی دارد. در بسیاری شهرهای دیگر نیز مورد پرستش بوده و معابدی برای او ساخته اند .

او با ایزدبانوی یونانی – هرا – تطبیق داده می شود و مانند هرا با دیهیمی بر سر چهره ای افسونگر دارد. طاووس سمبول جانوری اوست . ژونو همچنین روح محافظ و حمایت کننده زنان نیز هست. در جشن مربوط به ژونو نام دختران و پسران جوان را نوشته در کوزه می انداختند و با قرعه به هر یک کسی می افتاد. تا پایان روز جشن این زوج با هم بودند، گاهی این همراهی به یکسال می کشید و گاهی به یک عمر، بنا بر این روز تعیین نامزد بوده است.

 

فستیوال دیگری که همزمان با این روز بود لوپرکالیا نامیده می شد. لوپرکالیا یک جشن شبانی بسیار باستانی، احتمالاً مربوط به قبل از تاریخ روم است که در 13 تا 15 فوریه برگزار می شده تا ارواح خبیث را از شهر بتارانند و شهر را تزکیه کنند و سلامت و باروری را در شهر رایج نمایند. لوپرکالیا «فبروآ» نیز نامیده می شود که احتمالاً منشأ قدیمیتری دارد و با خانه تکانی قبل از بهار مشخص می شود و نام فوریه از آن گرفته شده است. لوپرکالیا را مرتبط با جشن باستانی یونان، آرکادیان لیکایا می دانند. لیکوس به معنی گرگ است و پان لیکائن (پان گرگ صفت) در این جشن پرستیده می شده. پان خدای باروری یونانیان باستان است.

در اسطوره شناسی روم، لوپرکوس یک ایزد است که گاهی با فانوس یکی دانسته می شود که خود فانوس را نیز با پان یکی می دانند. لوپرکوس ایزد شبانان است. جشن وی، در سالگشت تأسیس معبدش در 15 فوریه برگزار و لوپرکالیا نامیده می شد. کاهنان وی پوست بز می پوشیدند. در قرن دوم ژوستین مارتیر واعظ مسیحی تصویری از ایزد گرگین کشید که یونانیها وی را پان و رومیها لوپرکوس می نامیدند.

در جلو لوپرکال غاری است که رومولوس و روموس در آن توسط یک گرگ ماده پرورانده شدند. بنابراین در وسط فوریه، دو بز و یک سگ قربانی و کیکهای نمکی آماده شده توسط باکره های وستا سوزانده میشد. بزها را برای ازدیاد باروری و سگ را برای تزکیه شهر قربانی می کردند.

 

توصیف پلوتارک از لوپرکالیا: لوپرکالیا از زمان باستان توسط شبانان جشن گرفته می شد و نیز پیوندهایی با لیکائی آرکادی داشت. در زمان جشن جوانان نجیب زاده و کلانترها عریان در شهر به این سو آن سو می دویدند تا هم ورزش نموده و هم اسباب خنده دیگران را فراهم نمایند. آنان هر که را بر سر راه خود می دیدند با تسمه های پر پشم شلاق می زدند. خیلی از بانوان محترم عمداً در راه آنها قرار گرفته مانند دانش آموزان مدرسه دستانشان را برای دریافت ضربت می گشودند. باور داشتند بانوان آبستن با دریافت این ضربت راحت تر زایمان خواهند کرد و سایرین نیز آبستن خواهند شد.

بخشی از جشن لوپرکالیا نیز برای ادای احترام به لوپا بود، همان ماده گرگی که کودکان یتیم رومولوس و روموس را شیر داد تا بعدها روم را تأسیس نمایند. نام جشن از اینجاست. لوپرکالیا یا جشن گرگ نزدیک غار لوپرکال بر روی تپه پالاتین (تپه مرکزی که روم آنجا تأسیس شد) به منظور پاکسازی و پالایش زندگی نوین بهاری برگزار می شد. غار لوپرکال که رو به ویرانی بود، توسط آگوستوس تجدید بنا شد. یک مغاک با تزئینات زیاد 15 متر زیر زمین در موقعیت تقریباً صحیح مکانی که اگوستوس حدس زده توسط باستانشناسان در اکتبر 2007 کشف شد که سندی است بر این که غار لوپرکال همین بوده است.

مراسم مذهبی توسط لوپرکوس ها (برادران گرگ) هدایت می شود. اینان انجمن کاهنان فانوس می باشند که تنها لباسشان یک پوست بز است که در جشن آرکادی نیز به همین صورت مرسوم بوده است و نیز نشان دهنده رومولوس و روموس می باشند. لوپرکوس ها دو گروه می شوند: کوئینکتیالها و فابیانها که سر کردۀ هر گروه یک جادوگر است. در سال 44 قبل از میلاد یک گروه سوم به نام ژولی هم به احترام ژولیوس سزار اضافه شد . جادوگر این گروه مارک آنتونی بود. در دوره امپراطوری اعضاء معمولاً در یک صف می ایستادند.

جشن با انجام قربانی توسط لوپرکوسها آغاز می شد. دو بز نر و یک سگ قربانی می گردیدند. سپس دو لوپرکوس جوان به نیایشگاه هدایت می شدند تا خون قربانی را با پشمهای آغشته به شیر از روی چاقو پاک کرده و بر پیشانیشان علامتی بگذارند. انتظار می رود پس از این کار آنان لبخند بزنند و بخندند.

جشن خونین پی گرفته می شود. پس از این که تسمه هایی را که «فبروآ» نامیده می شوند از پوست قربانیها بریدند، آن پوستها را بر تن می کنند و دور دیوارهای شهر قدیمی پالاتین می دوند، مسیر با سنگهایی علامتگذاری شده است.

در همین حال تسمه ها را در دست گرفته اند و مردمی که تجمع کرده اند را می نوازند . دختران و زنان جوان صف می کشند تا نوازش تسمه به آنها نیز برسد، با این باور که این نوازش بی گمان باروری به همراه می آورد، از ناباروری آینده پیشگیری کرده و زایمان را تسهیل می کند. شاید این رسم مسیحی شده و به سمت بهار آمده و به صورت ضربه ویژه دوشنبه ایستر باقی مانده است.

 

لوپرکالیا در قرن پنجم: در قرن پنجم وقتی اجرای این آئین به جا مانده از دوره خدایان پرستی قدغن شد، یک رومی مسیحی در زمان گلاوسیوس (96 – 494) نامش را با لوپرکالیا پیوند زد. از قرن اول مراسم خفیف شد. در سال 44 قبل از میلاد کنسول مارک آنتونی از این که همراه با لوپرکوس ها بدود هراسی به دل راه نداد.در قرن نخست اشخاص تراز اول جشنواره را به عامه مردم واگذار کردند و این شانس مراسم در آن برهه حساس بود.

در دهه آخر قرن پنجم مردم پاپ گلاسیوس را واداشتند که سناتورها را که قصد حفظ این آئین را کرده بودند سرزنش کند: «اگر شما ادعا دارید که این رسم نیروی سودمندی در خود دارد، آن را به همان صورت که پدرانتان جشن می گرفتند برپا دارید، خودتان را عریان کنید و بدوید تا مورد استهزاء قرار بگیرید.

این اظهارات را پاپ گلاسیوس در یک نامه رسمی سرگشاده برای سناتور آندروماخیوس نوشت که در واقع یک انتقاد تلخ بر لوپرکالیا بود. گلاسیوس نهایتاً لوپرکالیا را پس از سالیان پیوسته ای که اجرا می شد قدغن کرد.

                                                            

لوپرکالیا در شاهکارها:

نمایش «ژولیوس سزار» اثر ویلیام شکسپر از لوپرکالیا شروع می شود، با همین رسومی که توصیف شده. سزار به مارک آنتونی یاد می دهد که همسرش کالپومیا را با تسمه بزند به این امید که او آبستن شود.

سزار (خطاب به کالپومیا): درست روبروی آنتونی بایست، وقتی او در مسیرش می دود. آنتونی!

آنتونی: سزار، سرورم!

سزار: مبادا به خاطر شتاب در دویدن از یاد ببری که کالپومیا را تسمه بزنی، زیرا پیران ما گفته اند این ضربات آبستنی به دنبال دارد. عقیمی را دور می کند.

 

گسترش ولنتاین به سایر ملل

 

روم علاوه بر تهاجم نظامی کشورهای اطراف را مورد تهاجم فرهنگی نیز قرار داده است. وقتی رومیها به فرانسه حمله کردند، این جشن را چنین معرفی نمودند که پسران رومی نامهای دختران رومی را از یک کوزه در می آورند (تا زوج خود را معین کنند) و سپس ازواج هدایایی در این روز ردّ و بدل می کنند. این جشن یادگار خدایان پرستی بود.

ایتالیائی ها نیز در قرون وسطی یک جشنواره بهاری داشتند به این ترتیب که جوانان مجرد در باغها اجتماع می کردند و به اشعار عاشقانه و موزیک رمانتیک گوش فرا می دادند. سپس در میان گلها و درختان گشت زده و با هم جفت می شدند. در فرانسه این رسم انتخاب زوج (با قرعه) برای مدتی ادامه داشت. اما با حسادت زیاد و مشکلاتی بیشتر از آنچه که می ارزید روبرو شد و به اتمام رسید. اما در انگلیس رسم قرعه کشیدن برای ولنتاین یا محبوب برای قرنها (حتی پس از اشغال روم) باقی ماند. مردان جوان انگلیسی اسم تمام زنان جوان را بر روی تکه ای کاغذ نوشته و محکم می پیچیدند و در یک کاسه می گذاشتند. پسران جوان چشم بسته یک نام را از کاسه در می آوردند. اسم هر دختری که بیرون می آمد تا یکسال دوست دختر او بود.

کم کم هر دو رسم قرعه کشی و تسمه زنی در یک روز ادغام شد. در قرون وسطی اعتقاد داشتند که پرندگان در 14 فوریه جفتگیری می کنند. بنابراین 14 فوریه به عنوان روز رسمی جفتجویی برای قرنها باقی ماند. اما کلیسای روم همه تلاشش را کرد تا این روز باروری و جفتجویی باستانی را ملغی کند و با این حال در قلب مردم عمومیت یافت و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که نمی توانند از آن خلاص شوند. بنابراین آن را به عنوان روز یک قدیس مسیحی به نام سنت ولنتاین عمومیت دادند.

 

admin بازدید : 228 شنبه 17 دی 1390 نظرات (1)

                                              

میدونی دودل یعنی چی؟
د:دلم
و:واسه
د:دیدنت
ل:لک زده
 

         سخته وقتی کسی رو که دوسش داری رهات کنه ولی از اون سخت تر اینه که فکرش ... اسمش ..یادش.. رهات نکنه

admin بازدید : 195 سه شنبه 11 مرداد 1390 نظرات (0)

     زيباترين پيامك هاي عاشقانه بنا به درخواست شما عزيزان

            ..................................................................................     

    آرزو می کنم آرزوی کسی باشید که همیشه آرزوی رسیدن بهش رو دارید!!!!!!!   

.........................................

می دانی بهترین دوستت کیست؟
کسی است که اولین قطره اشک تو را می بیند،
دومیش را پاک می کند
و سومیش را به خنده تبدیل می کند...

........................................

گاهی باید عاقلانه زندگی کرد نه عاشقانه
اونی که قدش به عشق نمیرسه غرورتم بگذاری زیر پاش باز هم بهش نمیرسه !!!

           


در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا
زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند
امـا آنچه خوب است همیشه زیباست ..

                                                               دنباله دارد.........

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    روابط بين دختر و پسر:
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 31
  • بازدید ماه : 58
  • بازدید سال : 1,284
  • بازدید کلی : 34,478
  • کدهای اختصاصی