تاریخچه رومی ولنتاین
روز ولنتاین در 14 یا 15 فوریه هر سال جشن گرفته می شود.
14 فوریه در روم باستان روز تکریم ایزد بانو ژونو بوده است. ژونو حامی و پشتیبان ایالت روم و شهبانوی خدایان بود. او دختر کیوان (ساتورن) و خواهر (و همچنین همسر) خدای خدایان زئوس و مادر ژولنتاس، مارس و ولکان است. چون ایزد بانوی حامی روم و امپراطوری روم می باشد دارای لقب شهبانو (رژینا) بوده و با ژوپیتر و مینروا به عنوان مثلث سلطنتی پرستیده می شوند.
لقب دیگر او مونتا به معنی آگاه کننده است، زیرا بر دارایی امپراطوری نظارت کرده و معبدی بر آرکس (یکی از دو تپه شاه نشین) در نزدیکی ضرابخانه سلطنتی دارد. در بسیاری شهرهای دیگر نیز مورد پرستش بوده و معابدی برای او ساخته اند .
او با ایزدبانوی یونانی – هرا – تطبیق داده می شود و مانند هرا با دیهیمی بر سر چهره ای افسونگر دارد. طاووس سمبول جانوری اوست . ژونو همچنین روح محافظ و حمایت کننده زنان نیز هست. در جشن مربوط به ژونو نام دختران و پسران جوان را نوشته در کوزه می انداختند و با قرعه به هر یک کسی می افتاد. تا پایان روز جشن این زوج با هم بودند، گاهی این همراهی به یکسال می کشید و گاهی به یک عمر، بنا بر این روز تعیین نامزد بوده است.
فستیوال دیگری که همزمان با این روز بود لوپرکالیا نامیده می شد. لوپرکالیا یک جشن شبانی بسیار باستانی، احتمالاً مربوط به قبل از تاریخ روم است که در 13 تا 15 فوریه برگزار می شده تا ارواح خبیث را از شهر بتارانند و شهر را تزکیه کنند و سلامت و باروری را در شهر رایج نمایند. لوپرکالیا «فبروآ» نیز نامیده می شود که احتمالاً منشأ قدیمیتری دارد و با خانه تکانی قبل از بهار مشخص می شود و نام فوریه از آن گرفته شده است. لوپرکالیا را مرتبط با جشن باستانی یونان، آرکادیان لیکایا می دانند. لیکوس به معنی گرگ است و پان لیکائن (پان گرگ صفت) در این جشن پرستیده می شده. پان خدای باروری یونانیان باستان است.
در اسطوره شناسی روم، لوپرکوس یک ایزد است که گاهی با فانوس یکی دانسته می شود که خود فانوس را نیز با پان یکی می دانند. لوپرکوس ایزد شبانان است. جشن وی، در سالگشت تأسیس معبدش در 15 فوریه برگزار و لوپرکالیا نامیده می شد. کاهنان وی پوست بز می پوشیدند. در قرن دوم ژوستین مارتیر واعظ مسیحی تصویری از ایزد گرگین کشید که یونانیها وی را پان و رومیها لوپرکوس می نامیدند.
در جلو لوپرکال غاری است که رومولوس و روموس در آن توسط یک گرگ ماده پرورانده شدند. بنابراین در وسط فوریه، دو بز و یک سگ قربانی و کیکهای نمکی آماده شده توسط باکره های وستا سوزانده میشد. بزها را برای ازدیاد باروری و سگ را برای تزکیه شهر قربانی می کردند.
توصیف پلوتارک از لوپرکالیا: لوپرکالیا از زمان باستان توسط شبانان جشن گرفته می شد و نیز پیوندهایی با لیکائی آرکادی داشت. در زمان جشن جوانان نجیب زاده و کلانترها عریان در شهر به این سو آن سو می دویدند تا هم ورزش نموده و هم اسباب خنده دیگران را فراهم نمایند. آنان هر که را بر سر راه خود می دیدند با تسمه های پر پشم شلاق می زدند. خیلی از بانوان محترم عمداً در راه آنها قرار گرفته مانند دانش آموزان مدرسه دستانشان را برای دریافت ضربت می گشودند. باور داشتند بانوان آبستن با دریافت این ضربت راحت تر زایمان خواهند کرد و سایرین نیز آبستن خواهند شد.
بخشی از جشن لوپرکالیا نیز برای ادای احترام به لوپا بود، همان ماده گرگی که کودکان یتیم رومولوس و روموس را شیر داد تا بعدها روم را تأسیس نمایند. نام جشن از اینجاست. لوپرکالیا یا جشن گرگ نزدیک غار لوپرکال بر روی تپه پالاتین (تپه مرکزی که روم آنجا تأسیس شد) به منظور پاکسازی و پالایش زندگی نوین بهاری برگزار می شد. غار لوپرکال که رو به ویرانی بود، توسط آگوستوس تجدید بنا شد. یک مغاک با تزئینات زیاد 15 متر زیر زمین در موقعیت تقریباً صحیح مکانی که اگوستوس حدس زده توسط باستانشناسان در اکتبر 2007 کشف شد که سندی است بر این که غار لوپرکال همین بوده است.
مراسم مذهبی توسط لوپرکوس ها (برادران گرگ) هدایت می شود. اینان انجمن کاهنان فانوس می باشند که تنها لباسشان یک پوست بز است که در جشن آرکادی نیز به همین صورت مرسوم بوده است و نیز نشان دهنده رومولوس و روموس می باشند. لوپرکوس ها دو گروه می شوند: کوئینکتیالها و فابیانها که سر کردۀ هر گروه یک جادوگر است. در سال 44 قبل از میلاد یک گروه سوم به نام ژولی هم به احترام ژولیوس سزار اضافه شد . جادوگر این گروه مارک آنتونی بود. در دوره امپراطوری اعضاء معمولاً در یک صف می ایستادند.
جشن با انجام قربانی توسط لوپرکوسها آغاز می شد. دو بز نر و یک سگ قربانی می گردیدند. سپس دو لوپرکوس جوان به نیایشگاه هدایت می شدند تا خون قربانی را با پشمهای آغشته به شیر از روی چاقو پاک کرده و بر پیشانیشان علامتی بگذارند. انتظار می رود پس از این کار آنان لبخند بزنند و بخندند.
جشن خونین پی گرفته می شود. پس از این که تسمه هایی را که «فبروآ» نامیده می شوند از پوست قربانیها بریدند، آن پوستها را بر تن می کنند و دور دیوارهای شهر قدیمی پالاتین می دوند، مسیر با سنگهایی علامتگذاری شده است.
در همین حال تسمه ها را در دست گرفته اند و مردمی که تجمع کرده اند را می نوازند . دختران و زنان جوان صف می کشند تا نوازش تسمه به آنها نیز برسد، با این باور که این نوازش بی گمان باروری به همراه می آورد، از ناباروری آینده پیشگیری کرده و زایمان را تسهیل می کند. شاید این رسم مسیحی شده و به سمت بهار آمده و به صورت ضربه ویژه دوشنبه ایستر باقی مانده است.
لوپرکالیا در قرن پنجم: در قرن پنجم وقتی اجرای این آئین به جا مانده از دوره خدایان پرستی قدغن شد، یک رومی مسیحی در زمان گلاوسیوس (96 – 494) نامش را با لوپرکالیا پیوند زد. از قرن اول مراسم خفیف شد. در سال 44 قبل از میلاد کنسول مارک آنتونی از این که همراه با لوپرکوس ها بدود هراسی به دل راه نداد.در قرن نخست اشخاص تراز اول جشنواره را به عامه مردم واگذار کردند و این شانس مراسم در آن برهه حساس بود.
در دهه آخر قرن پنجم مردم پاپ گلاسیوس را واداشتند که سناتورها را که قصد حفظ این آئین را کرده بودند سرزنش کند: «اگر شما ادعا دارید که این رسم نیروی سودمندی در خود دارد، آن را به همان صورت که پدرانتان جشن می گرفتند برپا دارید، خودتان را عریان کنید و بدوید تا مورد استهزاء قرار بگیرید.
این اظهارات را پاپ گلاسیوس در یک نامه رسمی سرگشاده برای سناتور آندروماخیوس نوشت که در واقع یک انتقاد تلخ بر لوپرکالیا بود. گلاسیوس نهایتاً لوپرکالیا را پس از سالیان پیوسته ای که اجرا می شد قدغن کرد.
لوپرکالیا در شاهکارها:
نمایش «ژولیوس سزار» اثر ویلیام شکسپر از لوپرکالیا شروع می شود، با همین رسومی که توصیف شده. سزار به مارک آنتونی یاد می دهد که همسرش کالپومیا را با تسمه بزند به این امید که او آبستن شود.
سزار (خطاب به کالپومیا): درست روبروی آنتونی بایست، وقتی او در مسیرش می دود. آنتونی!
آنتونی: سزار، سرورم!
سزار: مبادا به خاطر شتاب در دویدن از یاد ببری که کالپومیا را تسمه بزنی، زیرا پیران ما گفته اند این ضربات آبستنی به دنبال دارد. عقیمی را دور می کند.
گسترش ولنتاین به سایر ملل
روم علاوه بر تهاجم نظامی کشورهای اطراف را مورد تهاجم فرهنگی نیز قرار داده است. وقتی رومیها به فرانسه حمله کردند، این جشن را چنین معرفی نمودند که پسران رومی نامهای دختران رومی را از یک کوزه در می آورند (تا زوج خود را معین کنند) و سپس ازواج هدایایی در این روز ردّ و بدل می کنند. این جشن یادگار خدایان پرستی بود.
ایتالیائی ها نیز در قرون وسطی یک جشنواره بهاری داشتند به این ترتیب که جوانان مجرد در باغها اجتماع می کردند و به اشعار عاشقانه و موزیک رمانتیک گوش فرا می دادند. سپس در میان گلها و درختان گشت زده و با هم جفت می شدند. در فرانسه این رسم انتخاب زوج (با قرعه) برای مدتی ادامه داشت. اما با حسادت زیاد و مشکلاتی بیشتر از آنچه که می ارزید روبرو شد و به اتمام رسید. اما در انگلیس رسم قرعه کشیدن برای ولنتاین یا محبوب برای قرنها (حتی پس از اشغال روم) باقی ماند. مردان جوان انگلیسی اسم تمام زنان جوان را بر روی تکه ای کاغذ نوشته و محکم می پیچیدند و در یک کاسه می گذاشتند. پسران جوان چشم بسته یک نام را از کاسه در می آوردند. اسم هر دختری که بیرون می آمد تا یکسال دوست دختر او بود.
کم کم هر دو رسم قرعه کشی و تسمه زنی در یک روز ادغام شد. در قرون وسطی اعتقاد داشتند که پرندگان در 14 فوریه جفتگیری می کنند. بنابراین 14 فوریه به عنوان روز رسمی جفتجویی برای قرنها باقی ماند. اما کلیسای روم همه تلاشش را کرد تا این روز باروری و جفتجویی باستانی را ملغی کند و با این حال در قلب مردم عمومیت یافت و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که نمی توانند از آن خلاص شوند. بنابراین آن را به عنوان روز یک قدیس مسیحی به نام سنت ولنتاین عمومیت دادند.
کارتهای ولنتاین
رسم تعویض یادداشتهای عشق به فستیوال رومی لوپرکالیا باز می گردد که نامها را قرعه کشی می کردند. اما انگلیسیها به ابراز عشق با فرستادن کارت عمومیت بخشیدند. اولین کارت ولنتاین توسط چارلز دوک اورلئان که برای چند سال در طی جنگ ایجین کورت در برج لندن زندانی بود در سال 1415 خلق شد. او اشعار ولنتاین را از سلولش به فرانسه می فرستاد تا همسرش دریافت کند. ولنتاین های تجاری از سال 1800 به بعد در انگلیس ظاهر شدند. در آمریکا ولنتاین های دست ساز حدود سال 1740 ظاهر شده و با موم قرمز مهر و موم و به طور محرمانه در آستانه در معشوق گذارده یا با پست فرستاده می شدند.
در قرن نوزدهم نوع جدیدی از ولنتاین به نام «پنی دردفول» در انگلیس شایع شد، که به جای عاشقانه و خوش نما بودن ظاهر توهین آمیز و ترسناک داشتند .
کارتهای چاپی از سال 1880 ظاهر شدند. اما مردم هنوز و همیشه کارتهای دستی نیز می سازند که بر روی آنها جواهرات بدلی، حلقه های مو یا چکهایی که برای بانک عشق می کشند می چسبانند.
یک ولنتاین چاپی به قدری شبیه پنج پوندی بود که به سرعت به بازار راه پیدا کرد.
اشعار ولنتاین عاشقانه، بالهوسانه و شکایت آمیز می باشند.
در دوره ویکتوریا رسم چنین بود که دریافت کننده برای تحویل بسته پستی پول بپردازد نه فرستنده و پست نیز گران بود. حال می توانید تصور کنید اگر کسی برای تحویل بسته ولنتاین پول می پرداخت و به محض باز کردن متوجه می شد یک «ولنتاین سرکه» دریافت کرده است چگونه مورد توهین مضاعف قرار می گرفت.
والتر کرین و کیت گرین اوی تصویر گران معروف کتابهای کودک در زمان خودشان بودند که به طراحی کارت ولنتاین نیز پرداختند و امروزه کلکسیون ولنتاین های آنان از کلکسیونهای مطرح می باشد.
اولین کارت معروفی که به آمریکا آمد یاداشتی است که توسط جان وین تروپ در سال 1629 قبل از ترک انگلیس برای ورود به قاره جدید خطاب به همسرش نوشته شده: «همسر دلبندم، تو ولنتاین من هستی و من به هیچ قیمتی تو را عوض نمی کنم.»
ولنتاین ها با جوهر و قلم ظریف یا با آبرنگ نوشته می شوند و دست خط ها نیز خود به زیبایی کارت می افزایند.
انواع ولنتاین:
ولنتاین های اکراستیک (موشح): اشعاری هستند که در آنها حرف اول هر خط هجایی از نام معشوق است .
ولنتاین های کات اوت (رایج در میان دانش آموزان): با تا کردن مکرر کاغذ و بریدن مناطق کوچک و درست کردن طرح های توری ایجاد می شوند.
ولنتاین های پین پریک: با سوزن کاغذ را با ظرافت سوراخ می کنند و طرح های زیبا و دوست داشتنی ایجاد می نمایند.
ولنتناین های تئورم یا پوناه: از شرق منشأ گرفته اند. شامل چاپ بر روی کاغذ روغنی، رنگ آمیزی و لعاب صمغ عربی که رنگها را نگهدارد.
ولنتاین های ربوس: اشعاری که نقاشی ها یا عکس برگردان های کوچک جای بعضی از کلمات را در آن پر کرده اند.
ولنتاین های معمایی: از هر طرف تای آن را باز کنید با یک معما مواجه می شوید.
ولنتاین های فرکتور: به شیوه دست نوشته های قرون وسطایی حروف تزئینی دارد.
ولنتاین توری: ولنتاین های گرانقیمت امروزی تور واقعی دارند همراه با طلسمهای طلایی رنگ، گلهای طبیعی یا خشک شده و حتی زمینۀ آنها به جای کاغذ از مخمل قرمز است. هزاران سال است که این اشیاء ابراز احساسات را همراهی کرده اند. در زمانهای دور شوالیه ها در جنگها با روسری یا روبان زن محبوبشان که به جایی از بدنشان گره می زدند بر اسب می نشستند. تور به خاطر بافت ظریفش نگاه را نوازش داده و عشق را تداعی می کند. تور از 400 سال قبل تا کنون در لباس عروس و لباسهایی که به منظور برانگیزاندن عواطف دوخته می شود بکار می رفته است.
ساخت کاغذ تور برای اولین بار یک اتفاق بود. ژوزف آدن بروک در سال 1834 برای یک روزنامۀ انگلیسی کار می کرد که تصادفاَ فایلی بر روی یک برگۀ کاغذ شکست و یک طرح برجسته پدیدار شد. نقاط بالایی این طرح برجسته سوراخهای بجا مانده از فایل شکسته را گرفت و ظاهر تور مانند به کاغذ داد. این منجر به ساخت کاغذ توری شد و به زودی دیگران نیز تقلید کردند.
اما ولنتاین ها همیشه با کاغذ و تور نیستند. بعضی از فروشندگان روسریهای ابریشمی (یا چیزی شبیه آن) به طرح قلب، گل یا واژگان رمانتیک برای این روز تهیه می کنند و همسران و دوست دخترانی که این هدایا را دریافت می کنند در ازایش بسته های عجیبتر آراسته با ایماژها و افکار عشقی (و حاوی یک شیء) به مرد محبوبشان هدیه می دهند.
در دوران جنگ سیویل ولنتاین ها بیشتر عروسک های کاغذی بودند که با پارچه یا کاغذ به آنها لباس پوشانده بودند و برخی از ولنتاین های قرن بیستم شبیه گوجه فرنگی بودند. در آن زمان گوجه فرنگی فقط در باغهای گل پرورش می یافت و به عنوان «سیب عشق» آن را می شناختند.
گره های عشق: در این گونه پیامهای عشق اتصالها و گره ها یا نوشته هایی بر روی طناب یا رمان وجود دارد که با پیچاندن آن دورها و دورها نوشته یا نقش نهایی آشکار خواهد شد. یک مرد جوان اغلب این گره عشق را بر کوبۀ در معشوقش می آویزد. عده ای می گویند این اختراع دریانوردان است چون در ساختن تور ماهیگیری و گره زدن طناب مهارت داشتند. برخی آن را یک رسم سلتی و برخی از اسکاندیناویها می دانند.
دستان کاغذی: تا قرن نوزدهم میلادی سمبل دیگر عشق دستان کاغذی بود که بر اساس رسم تقاضای مرد برای دست زن در شب ازدواج، نماد رابطۀ عاشقانه تلقّی می شد. دستکشهای کاغذی نیز نوعی کارت ولنتاین شد. دست کاغذی پوشیده در دستکش (بویژه ابریشمی) به صورت هدیه ای رایج در آمد که مردان به معشوقشان می دادند.
بند کفش، جوراب ابریشمی، بند جوراب و جواهر نیز از هدیه های ولنتاین بوده و هست.
ولنتاین دریانوردان:
اکنون به ملوانان احساساتی که با عشقهای حقیقی در دریاها روانه می شدند سری می زنیم. برخی از آنها طرحهایی را به عنوان نماد عشق بر استخوان یا چوب حک کرده اند. ملوانان هنرمند اغلب تصویر زنی را که دوست می داشتند بر پوستۀ صدف می تراشیدند، زیرا دوربین عکسبرداری هنوز اختراع نشده بود. در موارد نادر تصویر خودشان را بر پوستۀ صدف می کندند و آن را به عشقشان می دادند تا در غیاب آنها به یادشان باشد. یا این که تصاویر خدایان را به همین ترتیب نقش می زدند و آن را به عنوان تعویذ و محافظ به همسرشان می دادند.
نماد ولنتاين
کیوپید: ایزد رومی عشق است و شایعترین نماد برای روز ولنتاین. عموماً به صورت یک مرد جوان با تیر و کمان نشان داده می شد. اما در طی قرون کیوپید از یک مرد خوش تیپ به یک پسر تپل تبدیل شد. به این دلیل که رومیها کیوپید را به عنوان پسر ونوس (ایزد بانوی عشق و زیبایی) و نماد عاطفه، خوشی و عشق سرکش می شناختند. تیرهای او نامرئی بودند و قربانیهایش (که ممکن بود سایر خدایان یا انسانها باشند) آگاه نبودند که آنها مورد اصابت قرار گرفته اند تا این که عاشق می شدند.
اما ناشران بریتانیا می خواستند کاری کنند که روز ولنتاین با سلیقه کودکان و زنان بیشتر جور باشد. پس این آدونیس خوش تیپ را به صورت یک پسر بچه چاق در آوردند و فقط به خاطر تأثیر بیشتر بر جوانان و کودکان بود.
قلب و تیر : یک قلب (قرمز یا صورتی) با یک تیر که از آن گدشته است، شایعترین نماد ولنتاین است و پرنده، شمع، شکلات، بیسکویت، کیک و غیره سایر نمادهای آن می باشند. قلب نماد عشق و عواطف است. وقتی برای کسی ولنتاین می فرستید خطر دست رد به سینه خوردن و جریحه دار شدن احساساتتان را به جان خریده اید. بنابراین یک تیر گذرنده نماد کشندگی و آسیب زنندگی عشق است. از سوی دیگر قلب و تیر ادغام مؤنث و مذکر را هم نماد پردازی می کند.
«قلبت را بر آستینت گذاشته ای» اصطلاحی می باشد که از اوایل سده 1800 منشأ گرفته است. در این زمان مردان جوان انگلیسی کاغذی را که نام دوست دخترشان بر آن نوشته شده بود بر آستینشان سنجاق می زدند.
پرندگان: گفتیم باور بر این بوده که پرندگان جفتشان را در 14 فوریه انتخاب می کنند. قمری بعنوان نماد عشق انتخاب شده زیرا پرنده ونوس خدابانوی رومی بوده و مدت طولانی با جفتش می ماند. همچنین صدای این پرندگان مانند «کو» است که ثابت می کند آنها یک زوج عاشق هستند. پرنده مقدس ایزدبانو ونوس و سایر ایزدان عشق و پیام آور نوح است. در غزل غزلهای سلیمان، کلمه turtle به معنی کبوتر چاهی می باشد. کبوتر چاهی در آسیا و اروپا زیاد است ولی در آمریکا اصلاً نیست. این پرندگان از خانواده کبوتر هستند و جفتشان را برای همه عمر نگه می دارند و نر و ماده هر دو در مراقبت از جوجه هاشان سهیم هستند. آواز کوکوشان به آواز عشق تعبیر می شود. وقتی یک زوج عاشق به زبان شیرین و کودکانه با هم گفتگو می کنند گفته می شود با هم «کوکو» می کنند. خرافاتی ها قمری را جادویی یا مقدس می دانند: قلب قمری مهر داروی عشق است، اگر یک قمری سفید بر فراز سرتان پرواز کند، بخت نیک است. اگر در رؤیا قمری سفید ببینید یعنی پیمانی برای شادی. اگر با دیدن اولین قمری در بهار، یک آرزو کنید، آن آرزو برآورده می شود (مانند وقتی که یک ستاره می افتد و آرزو می کنید.) اما با گذشت سالها پرنده عشق از قمری به مرغ عشق یا فنچ تبدیل شده است.
امروزه پرندگان عشقی که بر روی ولنتاین نقش می شوند طوطیان کوچک با رنگهای درخشان هستند. آنان اغلب مانند عاشقان جوان رفتار می کنند. دائم با زوجشان به سر می برند و می خواهند با هم خلوت کنند. بعنوان پرندگان دست آموز، دوست داشتنی، به آسانی تربیت پذیر و به تأثیرات پاسخگو هستند. تعدادی از آنها حتی می توانند صحبت کنند. تنها مشکلشان این است که می توانند یک بیماری را به انسان منتقل کنند. بنابراین هنگام وارد کردن آنها به کشور باید دقت نمود.
گلهای رز: حتی قبل از سنت ولنتاین نماد عشق بودند. خدای رومی باکوس (خدای شراب و لذت) و ونوس (خدابانوی عشق و زیبایی) هر دو مسئول زیبایی و عطر خوش گلها بودند که وابسته به عشق و عاطفه بود. از زمان سلیمان اولین گلی که با عشق در پیوند است رز می باشد. کلئوپاترای مصر قبل از رسیدن مارک آنتونی کف منزلش را با رز پوشاند. یگ اسطورۀ رومی می گوید: کیوپید کوزه ای از نکتار شیرین خدایان را بر روی کوههای المپ حمل می کرد و آن را بر زمین ریخت. از محلّی که نکتار ریخت رز روئید. امّا اگر گل رز نماد عشق و عاطفه است پس خار آن برای چیست؟ داستان دیگری در این باره می گوید: باد ملایم غرب در صبحگاهی یک رز بسیار زیبا را شکوفانید و کیوپید بر روی آن خم شد تا گلبرگهای باشکوهش را ببوسد، امّا زنبوری که داخل گل پنهان شده بود فوراً او را نیش زد. ونوس خشمگین شد و به کیوپید گفت تعدادی زنبور بکش و آنها را بر روی تیرهایت بگذار. سپس نیش زنبورهای مرده را در ساقه های رز کاشت و از آن موقع رز خار دارد. رومیهای باستان بر این باور بودند که در زیر یک رز هر چیزی زشت است. امروزه اصطلاح SUB ROSA
به مفهوم چیزی که به خوبی نگهداری شده به کار می رود.
بر اساس یک نظریۀ رومی دیگر گل سرخ نماد کلیسای کاتولیک روم است که به مسیحیانی که توسط شیران بلعیده شدند می نگرد.
گذشته از اینها مریم باکره «رز بهشت» خوانده می شود.
سایر گلها: چند گل دیگر نیز رمانتیک به نظر می رسند.
داودی: در افسانه های روم نقل می شود که گل داودی پری جنگل بوده است و روزی بر روی زمین می رقصیده که ورتومنوس خدای بهار او را دیده و عاشقش شده است. اما وقتی به پری جنگلی می رسد او از ترس به درگاه سایر خدایان دست بلند می کند. خدایان شفقّت نموده به او اجازه می دهند که در زمین فرو رود و به شکل گل داودی در آید. امروزه گل داودی را در دست نگه می دارند و یکی یکی گلبرگهایش را می کنند و یک در میان می گویند: عاشقم است، عاشقم نیست و نمی دانیم این بازی از کجا شروع شده است.
بنفشه: ونوس به ندیمه های خویش که دوشیزگانی زیبا بودند حسادت می ورزید و کیوپید نیز از این که او را زیباتر از آنان بخواند اجتناب کرد. ونوس خشمگین شد و این دوشیزگان را آنقدر زد تا کبود و به گل بنفشه تبدیل شدند.
کیانوس: در علم گیاهشناسی گل ذرّت به نام کیانوس معرّفی می شود. کیانوس نام یک جوان یونانی بوده که در مزرعه ای متولّد شده و باغهایی از شکوفه های آبی برای پرستش فلورا (ایزد بانوی گلها) ساخته است. در حالی که هنوز کار برخی از باغهایش به اتمام نرسیده بود، اجل او فرا رسید و قلب فلورا به درد آمد و به احترام وی این گل را کیانوس نامید.
نمادهای رمزی مربوط به ولنتاین و معانی آنها:
قلب خونچگان= دلشکسته امّا نه مأیوس.
گاردنیا= من بطور پنهانی عاشق شما هستم.
گلادیوس= تو در قلب من نفوذ کرده ای.
زنبق درّه= بیا خاتمه دهیم.
رز=من بی صبرانه تو را دوست دارم.
قرنفل= شما عاشق، مبادی آداب و کامل هستید.
بنفشه= من عشق شما را پس می دهم.
برگهای سبز= امید در امور عاشقانه را تداعی می کنند (شاید به این دلیل است که دختران انگلیسی چند برگ بو را با گلاب شسته در شب ولنتاین روی بالششان می گذارند تا معشوقشان را به خواب ببینند.)
القاب شیرین: عسل، شکر، نقل، نبات، شکلات و غیره، وقتی مردم عاشقند بی اختیار از این واژگان استفاده می کنند. امّا چرا؟ پژوهشگران دریافته اند وقتی ما عاشق می شویم، در بدنمان یک مادۀ شیمیایی به نام فنیل اتیل آمین یا فنیل آلانین تولید می شود. این ماده مسئول عشق جسمی و روانی است که ما احساس می کنیم. وقتی فنیل اتیل آمین یا فنیل آلانین به درون رگهای ما سرازیر می شود، مانند این است که ما آمفتامین مصرف کرده ایم. می توانیم تمام شب بیدار بمانیم و روزها پشت سر هم کار کنیم و یک فورمون به نام آندروستنول نیز آزاد می شود که جذابیت جنسی ما را بیشتر می کند. به این خاطر ما مزه ای شیرین در دهانمان حس می کنیم و از القاب و اصطلاحاتی مانند خوشمزه، شیرین، عسل و حتی اسم انواع شیرینیجات استفاده می کنیم.
شکلات: باور بکنید یا نه شکلات همان مادۀ شیمیایی فنیل اتیل آمین یا فنیل آلانین را دارد که وقتی عاشقیم در مغزمان تولید می شود و همان هیجانات وابسته به آمفتامین را باعث می شود. برخی روانشناسان شکلات را یک محرک عشق فوری می دانند. برای گروهی از مردم هم شکلات و هم عشق می توانند اعتیاد آور باشند. دادن شکلات به شخصی که دوستش می داریم راهی است که چنین عواطفی را در او نیز ایجاد کنیم. (البته فنیل اتیل آمین نیز مانند همۀ داروها اگر به احساسات واقعی مربوط نباشد مؤثر نخواهد بود.)
سیب: از نظر تاریخی سیب سمبل عشق و باروری بوده است. خدایان شمال سیب می خوردند که جوان بمانند. زنان عبری با شیرۀ سیب شستشو می کردند تا شانس باروریشان بیشتر شود. سیب به عنوان میوۀ مقدّس و بازگو کنندۀ بخت از زمانهای باستان شناخته می شد. اصطلاح «مادر، وطن، پای سیب» به انواع عشق اشاره می کند: یعنی عشق مادری، وطنی و سکسوال.
گوجه فرنگی: اسپانیائیها گوجه فرنگی را تولید کنندۀ شهوت می دانند و بذر آن را از ایالات متحده به آمریکای جنوبی آورده اند. حتی اصطلاح «سیب عشق» را به گوجه فرنگی داده اند و برای این اصطلاحاُ ما می گوییم «او واقعاُ یک گوجه فرنگی داغ است.»